خونه کوچیک ما پر شده از شور حال
فرق داره با همیشه ماه رمضون امسال
هر چی بگم بازم کمه از خوبی های این ماه
خدا خدا می کنم تا که بیادش از راه
-------------
انگار که از همیشه ابی تره آسمون
آخه روزه می گیرم امسال مثل مامان جون
روزه بهم واجبه ۹ ساله هستم حالا
رسیده ام به تکلیف شکرت خدای دانا
--------------
یادم میاد که پارسال گرفته بود دل من
مامان می گفت صبور باش دختر عاقل من
سال دیگه می تونی تو هم بگیری روزه
حالا اخماتو واکن دلت دیگه نسوزه
---------------
آن وقت ها می گرفتم روزه ی سر گنجشکی
ظهر ها غذا نمی خورد تو خونه جز من هیچکی
حالا دیگه روزه هام کامل می شه خدا جون
سر سفره ی خوبت می شه دوباره مهمون
----------------
وقت سحر می پیچه عطر دعا تو خونه
نون وپنیر سبزی زینت سفره مون
بابا می خونه قران با اون صدای زیبا
دوست می دارن صداشو تمام همسایه ها
----------------
پدر بزرگ می خونه هر روز یک جزئ قران
می گه خدا این ماه رو هدیه داده به انسان
هر آیه مثل خورشید به قلب ما می تابه
هر کی این ندونه انگار همیشه خوابه
-----------------
یه نذری داره مامان ماه رمضون هر سال
روزهای خوب نذری چه شادم وچه خوشحال
وای که چه بویی داره این اش نذری ما
مامان اونو می بره برای همسایه ها
------------------
وقت اذان مغرب میاد زمان افطار
با هم دعا می کنن آدم های روزه دار
برای این ماه خوب شکر می کنم خدا را
به هم می گیم الهی قبول باشه روزه ها
------------------
تاریکی می ره از شهر بیدار می شن بچه ها
پر از ستاره می شه انگار همه کوچه ها
بانک اذان می پیچه توی محله هامون
نماز صبح می خونیم به فرمان خداجون
------------------
مامان می گه که روزه تمرین صبر و تقواست
خدای خوب ودانا همیشه یاور ماست
یاد گرسنه ها باش وقتی که روزه هستی
یاد می گیری با روزه درس خدا پرستی
------------------
وقتی که روزه هستی دیگه دروغ نمی گی
با پای روزه دارت به راه کج نمیری
دست تو هم روزه است مثل زبون و پاها
یادت بمونه این رو تو هر زمان و هرجا