آتیه صبوری

قصه و خاطرات کودکانه

آتیه صبوری

قصه و خاطرات کودکانه

صبح که از خواب پا میشم

صبح که از خواب پا میشم

 اول آفتاب پا میشم

یه کمی ورزش میکنم

تو باغچه نرمش میکنم

صدا میزنم مامان جون

 چایی رو بریز تو فنجون

وقتی چایی رو نوشیدم

مامانو بابارو بوسیدم

خوشحال و شاد وخندان

میرم به کودکستان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد