آتیه صبوری

قصه و خاطرات کودکانه

آتیه صبوری

قصه و خاطرات کودکانه

زیاد گریه می کند

یکی از کارهایی که کودکان به خوبی از عهده ی آن بر می آیند ٬ گریه کردن است . تمام کودکان گریه می کنند ٬ بعضی بیشتر و بعضی کمتر . گریه ی کودک یکی از راه های طبیعی برقراری ارتباط است . در حدود یک ماهگی ٬ گریه کودک شکل خاصی می گیرد به گونه ای که مادر می تواند صدای گریه کودک خود را از کودکان دیگر تشخیص دهد و همچنین ٬ بین گریه ناشی از گرسنگی ٬ عصبانیت و بد خلقی کودک تفاوت بگذارد . با این حال یک کودک چهار یا پنج ماهه ممکن است ٬ یاد بگیرد که برای جلب توجه گریه کند . این انسان های کوچک ٬ دوست دارند که با پدر و مادر شان و دیگر اعضاء خانواده باشند پس وقتی می فهمند که اگر کسی را صدا بزنند پاسخ خواهد داد و تنها دست آویز برای صدا زدن گریه کردن است ٬ چرا چنین نکنند ؟  

 

بنابراین .... 

 

- متعادل رفتار کنیم ٬ او باید بگیرد که ما کمک رسان او هستیم ٬ نه برده و غلام حلقه به گوش او .  

 

- هنگام بد خلقی کودک ٬ اورا حرکت دهیم ٬ راه ببریم یا روی صندلی متحرک بنشانیم .  

 

- چه کودک گریه کند یا نکند ٬ اورا زیاد در آغوش بگیریم ٬ تکان دهیم و نوازش کنیم .  

 

- اورا با اسباب بازی های مطمئن به محیط پیرامونش علاقمند کنیم . به او بفهمانیم که وقت خواب است .  

 

- حتما؛ به محض آنکه گریه را متوقف کرد و مطابق میل ما رفتار کرد٬ به او توجه مثبت نشان دهیم

سر و تن اش را به اجسام می کوبد

والدین معدودی وجود دارند که می توانند به تماشای کودکی که سرش را به دیوار می کوبد یا به صورت مداوم بدنش را تکان می دهد ٬ بنشینند . آنها نه تنها برای آسیب های احتمالی که به کودک می رسد نگرانند ٬ بلکه از وجود اختلالات روانی در او هراسان هستند . ممکن است کودک آن چنان در تکان و جنب و جوش باشد که تختخوابش در اتاق حرکت کند ٬ یا سر خود را آن قدر محکم به دیوار بکوبد که پیشانی اش همیشه متورم و زخمی باشد .  

 

** برای کنترل این رفتار می توانیم ....  

- از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنیم و تا هنگامیکه کودک سر کوفتن یا تکان دادن و جنباندن بدنش را متوقف نساخته است ٬ به او محبت نکنیم .  

- وسایل اتاق را طوری بچینیم که احتمال هر گونه آسیبی کاهش یابد .   

- فعالیت دیگری را جایگزین عادت یاد شده کنیم .

زیاد نق می زند

نق زدن همیشه والدین را آزار میدهد . کلمات و مواردی که کودک درباره آن نق می زند ٬ زیاد مهم نیستند ٬ بلکه تحمل لحن نق نق پایان نا پذیر اوست که دشوار است . معمولا؛ نق زدن در حدود سنین سه ونیم سالگی به اوج خود می رسد ٬ ولی اگر راه حل فوری برای آن نیابیم تا سنین دبستان نیز ادامه خواهد یافت برای پیشگیری از عادت شدن ٬ بکوشیم پیش از آنکه تثبیت شود ٬ آن را درمان کنیم .  

 

* چند راه حل  

 

- اطمینان پیدا کنیم که هر روز به مدت معینی به کودک خود توجه کامل می کنیم و در این هنگام هیچ کار دیگری انجام ندهیم و تمام توجه خود را به کودک بدهیم .  

 

- صبر نکنیم تا کودک ناچار شود برای آنکه سوال یا درخواستش را پاسخ بدهید ٬ نق بزند . هنگامی که بلافاصله نمی توانیم به او پاسخ بدهیم ٬ به او بگوییم : می شنوم چه می گویی . 

 

- به او یاد بدهیم چگونه در خواست کند . بگذاریم کودک تفاوت بین نق زدن و صحبت طبیعی را دریابد .  

 

- به او یاد بدهیم که چگونه توجه شما را جلب کند و بعد وقتی که به آن شکل رفتار کرد با تحسین ٬ رفتار کودک را تقویت کنیم .

کج خلقی می کند

اغلب گفته میشود که تحمل کودکان دو ساله از نظر رفتاری بسیار سخت است چون در این سن خیلی بد اخلاقی می کنند ٬ ولی آنچه مسلم است اینکه این مشکل از روز تولد یادو سالگی شروع نمی شود و در آغاز سه سالگی از میان نمی رود . در میان کودکان یک ساله هم می توان کج خلقی هایی را دید . بد اخلاقی های عصبی کودکان می تواند به صورت پا به زمین کوبیدن ٬ جیغ و داد و گریه ی صدادار ٬ پرت کردن وسایل خانه ٬ کوبیدن تن به زمین و .... باشد . 

والدین باید تعدادی از این بد اخلاقی ها را تحمل کنند ٬ به ویژه بین دو تا سه سالگی که کودک می خواهد استقلال اش را تثبیت کند و همه کارها را آن طور که خودش می خواهد ٬ انجام دهد نه ان طور که ما به او می گوییم .  

 

*  چند پیشنهاد  

 

- به بعضی از بد اخلاقی های کودک بی اعتنایی کنیم .  

- به کودک بفهمانیم که وقتی حرفی می زنیم ٬  تصمیم مان همان است که گفیم و آن را تغییر نخواهیم داد.  

- هنگام شروع گریه و بد اخلاقی ٬ بلافاصله اقدام کنیم . صبر نکنیم تا بعدا؛ به مشکل رسیدگی کنیم .  

- سعی کنیم از گفتن جملاتی که باعث ایجاد بد اخلاقی در کودک می شود ٬ خودداری کنیم .

ادامه قصه شاهزاده خانم

شاهزاده قرباغه را بلند کرد و روی صندلی نشاند و خودش کنار او نشست . قورباغه روی میز پرید و گفت : حالا بشقاب غذایت را جلوتر بگذار تا با هم غذا بخوریم .  

شاهزاده خانم بشقاب غذا را جلوی قورباغه گذاشت و قورباغه با اشتها شروع به خوردن غذا کرد . وقتی قورباغه کاملا؛ سیر شد رو کرد به دختر پادشاه و گفت : من خسته ام می خواهم به اتاق تو بروم و روی تخت تو بخوابم .  

شاهزاده خانم گف : من اشتباه کردم . نباید چنین قولی به قورباغه می دادم . 

پادشاه گفت : حالا از جلوی در کنار برو و اجازه بده که قورباغه وارد قصر شود . فراموش نکن که تو قول داده ای .  

شاهزاده در را باز کرد و قورباغه همانطور که قورقور می کرد وارد قصر شد . همه با تعجب به او نگاه می کردند .  

قورباغه از صندلی شاهزاده خانم بالا رفت و گفت شاهزاده اجازه بده روی صندلی تو بنشینم . شاهزاده خانم دیگر گریه اش گرفته بود او دوست نداشت که قورباغه زشت و بزرگ در تختش بخوابد . پادشاه که ناراحتی دخترش را دید ٬ با عصبانیت گفت : وقتی که تو به قور باغه نیاز داشتی ٬ او به تو کمک کرد و توپ عزیزت را به تو برگرداند . حالا نباید به  خاطر قولی که به او داده ای اینقدر ناراحت باشی .  

شاهزاده چیزی نگفت ٬ قورباغه را به اتاقش برد و او را گوشه اتاق گذاشت . قورباغه روی تخت شاهزاده خانم پرید و گفت : من دوست دارم در تخت تو بخوابم و اگر اجازه این کار به من ندهی پدرت را صدا خواهم زد .  

شاهزاده خانم از این حرف قورباغه خیلی ناراحت شد . او قورباغه رااز روی تخت برداشت تا روی زمین بگذارد . اما به  محض اینکه اورا روی زمین گذاشت قورباغه به شاهزاده ای جوان و خوش قیافه تبدیل شد .  

شاهزاده جوان گفت : من طلسم شده بودم و تا زمانی که یک شاهزاده خانم دوست من نمی شد ٬ به شکل قورباغه باقی می ماندم .  

شاهزاده خانم از رفتار قبل خود پشیمان شد و از او معذرت خواهی کرد . بعد از آن ماجرا آن ها با هم ازدواج کردند و به خوبی در کنار هم زندگی کردند .