یکی از کارهایی که کودکان به خوبی از عهده ی آن بر می آیند ٬ گریه کردن است . تمام کودکان گریه می کنند ٬ بعضی بیشتر و بعضی کمتر . گریه ی کودک یکی از راه های طبیعی برقراری ارتباط است . در حدود یک ماهگی ٬ گریه کودک شکل خاصی می گیرد به گونه ای که مادر می تواند صدای گریه کودک خود را از کودکان دیگر تشخیص دهد و همچنین ٬ بین گریه ناشی از گرسنگی ٬ عصبانیت و بد خلقی کودک تفاوت بگذارد . با این حال یک کودک چهار یا پنج ماهه ممکن است ٬ یاد بگیرد که برای جلب توجه گریه کند . این انسان های کوچک ٬ دوست دارند که با پدر و مادر شان و دیگر اعضاء خانواده باشند پس وقتی می فهمند که اگر کسی را صدا بزنند پاسخ خواهد داد و تنها دست آویز برای صدا زدن گریه کردن است ٬ چرا چنین نکنند ؟
بنابراین ....
- متعادل رفتار کنیم ٬ او باید بگیرد که ما کمک رسان او هستیم ٬ نه برده و غلام حلقه به گوش او .
- هنگام بد خلقی کودک ٬ اورا حرکت دهیم ٬ راه ببریم یا روی صندلی متحرک بنشانیم .
- چه کودک گریه کند یا نکند ٬ اورا زیاد در آغوش بگیریم ٬ تکان دهیم و نوازش کنیم .
- اورا با اسباب بازی های مطمئن به محیط پیرامونش علاقمند کنیم . به او بفهمانیم که وقت خواب است .
- حتما؛ به محض آنکه گریه را متوقف کرد و مطابق میل ما رفتار کرد٬ به او توجه مثبت نشان دهیم
والدین معدودی وجود دارند که می توانند به تماشای کودکی که سرش را به دیوار می کوبد یا به صورت مداوم بدنش را تکان می دهد ٬ بنشینند . آنها نه تنها برای آسیب های احتمالی که به کودک می رسد نگرانند ٬ بلکه از وجود اختلالات روانی در او هراسان هستند . ممکن است کودک آن چنان در تکان و جنب و جوش باشد که تختخوابش در اتاق حرکت کند ٬ یا سر خود را آن قدر محکم به دیوار بکوبد که پیشانی اش همیشه متورم و زخمی باشد .
** برای کنترل این رفتار می توانیم ....
- از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنیم و تا هنگامیکه کودک سر کوفتن یا تکان دادن و جنباندن بدنش را متوقف نساخته است ٬ به او محبت نکنیم .
- وسایل اتاق را طوری بچینیم که احتمال هر گونه آسیبی کاهش یابد .
- فعالیت دیگری را جایگزین عادت یاد شده کنیم .
نق زدن همیشه والدین را آزار میدهد . کلمات و مواردی که کودک درباره آن نق می زند ٬ زیاد مهم نیستند ٬ بلکه تحمل لحن نق نق پایان نا پذیر اوست که دشوار است . معمولا؛ نق زدن در حدود سنین سه ونیم سالگی به اوج خود می رسد ٬ ولی اگر راه حل فوری برای آن نیابیم تا سنین دبستان نیز ادامه خواهد یافت برای پیشگیری از عادت شدن ٬ بکوشیم پیش از آنکه تثبیت شود ٬ آن را درمان کنیم .
* چند راه حل
- اطمینان پیدا کنیم که هر روز به مدت معینی به کودک خود توجه کامل می کنیم و در این هنگام هیچ کار دیگری انجام ندهیم و تمام توجه خود را به کودک بدهیم .
- صبر نکنیم تا کودک ناچار شود برای آنکه سوال یا درخواستش را پاسخ بدهید ٬ نق بزند . هنگامی که بلافاصله نمی توانیم به او پاسخ بدهیم ٬ به او بگوییم : می شنوم چه می گویی .
- به او یاد بدهیم چگونه در خواست کند . بگذاریم کودک تفاوت بین نق زدن و صحبت طبیعی را دریابد .
- به او یاد بدهیم که چگونه توجه شما را جلب کند و بعد وقتی که به آن شکل رفتار کرد با تحسین ٬ رفتار کودک را تقویت کنیم .
اغلب گفته میشود که تحمل کودکان دو ساله از نظر رفتاری بسیار سخت است چون در این سن خیلی بد اخلاقی می کنند ٬ ولی آنچه مسلم است اینکه این مشکل از روز تولد یادو سالگی شروع نمی شود و در آغاز سه سالگی از میان نمی رود . در میان کودکان یک ساله هم می توان کج خلقی هایی را دید . بد اخلاقی های عصبی کودکان می تواند به صورت پا به زمین کوبیدن ٬ جیغ و داد و گریه ی صدادار ٬ پرت کردن وسایل خانه ٬ کوبیدن تن به زمین و .... باشد .
والدین باید تعدادی از این بد اخلاقی ها را تحمل کنند ٬ به ویژه بین دو تا سه سالگی که کودک می خواهد استقلال اش را تثبیت کند و همه کارها را آن طور که خودش می خواهد ٬ انجام دهد نه ان طور که ما به او می گوییم .
* چند پیشنهاد
- به بعضی از بد اخلاقی های کودک بی اعتنایی کنیم .
- به کودک بفهمانیم که وقتی حرفی می زنیم ٬ تصمیم مان همان است که گفیم و آن را تغییر نخواهیم داد.
- هنگام شروع گریه و بد اخلاقی ٬ بلافاصله اقدام کنیم . صبر نکنیم تا بعدا؛ به مشکل رسیدگی کنیم .
- سعی کنیم از گفتن جملاتی که باعث ایجاد بد اخلاقی در کودک می شود ٬ خودداری کنیم .
شاهزاده قرباغه را بلند کرد و روی صندلی نشاند و خودش کنار او نشست . قورباغه روی میز پرید و گفت : حالا بشقاب غذایت را جلوتر بگذار تا با هم غذا بخوریم .
شاهزاده خانم بشقاب غذا را جلوی قورباغه گذاشت و قورباغه با اشتها شروع به خوردن غذا کرد . وقتی قورباغه کاملا؛ سیر شد رو کرد به دختر پادشاه و گفت : من خسته ام می خواهم به اتاق تو بروم و روی تخت تو بخوابم .
شاهزاده خانم گف : من اشتباه کردم . نباید چنین قولی به قورباغه می دادم .
پادشاه گفت : حالا از جلوی در کنار برو و اجازه بده که قورباغه وارد قصر شود . فراموش نکن که تو قول داده ای .
شاهزاده در را باز کرد و قورباغه همانطور که قورقور می کرد وارد قصر شد . همه با تعجب به او نگاه می کردند .
قورباغه از صندلی شاهزاده خانم بالا رفت و گفت شاهزاده اجازه بده روی صندلی تو بنشینم . شاهزاده خانم دیگر گریه اش گرفته بود او دوست نداشت که قورباغه زشت و بزرگ در تختش بخوابد . پادشاه که ناراحتی دخترش را دید ٬ با عصبانیت گفت : وقتی که تو به قور باغه نیاز داشتی ٬ او به تو کمک کرد و توپ عزیزت را به تو برگرداند . حالا نباید به خاطر قولی که به او داده ای اینقدر ناراحت باشی .
شاهزاده چیزی نگفت ٬ قورباغه را به اتاقش برد و او را گوشه اتاق گذاشت . قورباغه روی تخت شاهزاده خانم پرید و گفت : من دوست دارم در تخت تو بخوابم و اگر اجازه این کار به من ندهی پدرت را صدا خواهم زد .
شاهزاده خانم از این حرف قورباغه خیلی ناراحت شد . او قورباغه رااز روی تخت برداشت تا روی زمین بگذارد . اما به محض اینکه اورا روی زمین گذاشت قورباغه به شاهزاده ای جوان و خوش قیافه تبدیل شد .
شاهزاده جوان گفت : من طلسم شده بودم و تا زمانی که یک شاهزاده خانم دوست من نمی شد ٬ به شکل قورباغه باقی می ماندم .
شاهزاده خانم از رفتار قبل خود پشیمان شد و از او معذرت خواهی کرد . بعد از آن ماجرا آن ها با هم ازدواج کردند و به خوبی در کنار هم زندگی کردند .